My Destiny

My Destiny

My Destiny

My Destiny

سیمای کودک و طرز تهیه شراب در برنامه پت و مت

سیمای جمهوری اسلامی ایران بعدازظهر دیروز در اقدامی بی سابقه پس از انقلاب در یکی از پربیننده ترین برنامه های کارتونی کودکان، آموزش کامل تولید مشروب الکلی را به تصویر کشید.
ساعت 16.30 دقیقه بعدازظهر دیروز در کارتون پرمخاطب «پت و مت» در شبکه دوم سیما، در اقدامی تعجب برانگیز، یک بار چگونگی فرآیند تولید شراب از ابتدای کار یعنی از چیدن انگور، و بار دیگر آوردن دستگاه تقطیر و گرفتن «عرق» تا مصرف آن و متاسفانه حتی به هم زدن گیلاسهای مشروب و سپس مست شدن دو شخصیت کارتونی محبوب بچه ها نشان داده شد.
تنی چند از هموطنان دیروز بلافاصله طی تماس با تحریریه کیهان، نسبت به پخش این انیمیشن بشدت اعتراض کردند و با تقبیح این عمل ناشایست، خواستار عذرخواهی رسمی مسئولان عالی صداوسیما و برکناری عاملان پخش این برنامه شدند.
خبرنگار ما در تماس با مرکز پیام روابط عمومی صداوسیما (162)، مطلع شد که مردم هوشیار کشورمان در تماسهای مکرر با این مرکز نیز اعتراضهای شدید خود را اعلام کرده اند.
مرکز 162 به خبرنگارکیهان گفت: گزارش کامل این اتفاق و تماسهای فراوان مردم نگران را برای مقامات بالای سازمان ارسال کرده اند.
گفتنی است در فهرست ریز برنامه های اعلام شده کودک و نوجوان از سوی صداوسیما در بعدازظهر روز گذشته برنامه پت و مت وجود نداشت. باید دید چه کسانی خارج از برنامه، این انیمیشن را در کنداکتور پخش قرار داده اند

وقتی شوهر آدم برنامه نویس باشه

شوهر:  سلام ، من Log in کردم.
زن: لباسی رو که صبح بهت گفتم خریدی؟
شوهر:Bad command or File name
زن: ولی من صبح بهت تأکید کرده بودم
شوهر:Syntax Error, Abort, Retry, Cancel
زن: خوب حقوقتو چیکار کردی؟
شوهر:File in Use, Read only, Tryafter some Time
زن: پس حداقل کارت عابر بانکتو بدهبه من.
شوهر:Sharing Violation, Access Denied
زن: می‌دونی، ازدواج با تو واقعاً یکتصمیم اشتباه بود.
شوهر:Data Type Mismatch
زن: تو یک موجود به‌درد نخور هستی!
شوهر:By Default
زن: پس حداقل بیا بریم بیرون یه چیزیبخوریم.
شوهر:Hard Disk Full
زن: ببینم می‌تونی بگی نقش من توزندگی تو چیه؟!
شوهر:Unknown Virus Detected
زن: بله؟!! مادرم چی؟
شوهر:Unrecoverable Error
زن: و رابطه تو با رئیست؟
شوهر:The only User with Write Permission
زن: تو اصلاً منو بیشتر دوست داری یاکامپیوترتو؟
شوهر:Too Many Parameters
زن: خوب پس منم میرم خونهٔ بابام.
شوهر:Program Performed IllegalOperation, It will be Closed
زن: خوب گوشاتو بازکن، من دیگه برنمیگردم!
شوهر:Close all Programs and Logout foranother User
زن: می دونی، صحبت کردن باتو فایدهنداره، من رفتم.
شوهر:Its now Safe to ShotDown

موزو انشا : عزدواج ( واقعی )

هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم. تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است. حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند. در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم. از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است
هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود. در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است ! اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید. من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم. مهریه وشیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر
خانومش حرفش بشود. دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند! اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. می گفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید .
ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است. قهر بهتر از دعواست.آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان! البته زندان آدم را مرد می کند.عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است! این بود انشای من