" شاکی "

خداحااااااااااااااااااافظ

دوستان عزیزم از اونجایی که به دلیل مشغولیات کاری و زندگی دیگر مجال و یارای حضورم درنت نیست به ناچارمجبورم از دنیای نت و این خونه همیشگی خودم که همیشه خاطراتش همرام هست خدا حافظی کنم...

از همه شماعزیزانم ممنونم که در این مدت مدید با حضورهمیشگیتون چراغ این خونه برای من روشن بود واقعا  خاطرات خوبی رو دراین جا داشتم اینقد زیاد که اگه خاطره تلخی هم بود واقعا خاطرات خوب باعث شدن که اون خاطره محو شه و من سرپا بمونم و همه اینها هم مدیون شما عزیزانم بوده و هستم ...دوستان بسیار خوب و عزیزی که هر کدومشون برام نقطه عطف و نماد مهربونی و فداکاری بودن و کلی درس ازشون یاد گرفتم... واقعا از همتون ممنونم توروزای خوب و بد همراه من بودید...اگه بخوابم اسم ببرم اینقد زیادن که فکر نکنم جا بشن و ممکنه عده ای  از قلم بیفتن و شرمنده شم...

اما قبلش مثل همیشه با یه ترانه ناقابل از خودم از همتون خداخافظی میکنم و موفقیت همگیتون رو همیشه خواهانم...

 کمون خنده

من و تو تا میتونیم چراغ راه هم میشیم

برای سفر به دریا رو به راه هم میشیم ...

من و تو تا میتونیم رنگین کمون هم میشیم

سیب میشیم حوا میشیم زیاد مشیم و کم میشیم....

من و تو تا میتونیم بغض سکوت و میشکنیم

غزلی تازه مشیم و دل و از غم میکنیم...

من و تو تا میتونیم ابراروبارون میکنیم

دل به دریا میزنیم چشمارو مجنون میکنیم...

من و تو تا میتونیم دستای هم رو میگیریم

اگه لازم بشه حتی ،برای هم میمیریم...

من و تو تا میتونیم گریه هارو غزل کنیم

واژه واژه غزل و ترانه رو عسل کنیم....

من و تو تا میتونیم تبسمارو میبینیم

لب دل رو میبوسیم و گل عشق و میچینیم...

من و تو تا میتونیم قصه میشیم برای هم

خندمون کمون میشه تیر میزنیم به قلب غم....

من و تو تا میتونیم دنیارو عاشق میکنیم

دشتارو کویرارو غرق شقایق میکنیم....

من و تو تا میتونیم خورشید و تو دس میگیریم

تو دل امن ترانه عاشقانه میمیریم....

من و تو تا میتونیم دنیارو عاشق میکنیم

دشتارو کویرارو غرق شقایق میکنیم....

نمیخوام تو این زمون چادر غم سرت کنم
کاش میشد تو رویاهام یه لحظه باورت کنم 

با آرزوی قبولی 

طاعات وعبادات شما،

عیدسعید فطر

را به شما تبریک عرض می نمایم.

بهاره ذلال (شاکی)

آخه تاکی شبابیام ، ستاره هاروبشمارم

توی گلدون دلم هی گل مریم بزارم

آخه تاکی واسه توبایدترانه بخونم

توی این شبای پاییزباغم وغصه بمونم

آخه تاکی بدون توزندگی ادامه داره

نمی خوام باورکنم که ایناشرط انتظاره

تاکجا مااسیرغم ودردروزگاریم

که بایدواسه خنده هامون هی بهونه هابیاریم

دستاموبگیرتو دستات که دارم اینجامی میرم

باورت نمیشه اما ولی از زندگی سیرم.

شب قدر است بیا قدر بدانیم کمی  

 خانه دل ز گناهان بتکانیم کمی

سالیاد سوگ شهادت میر محراب ،تقدیر رمضان، امیر مؤمنان

تسلیت باد

کوچه انتظارت می کشد

وکودک کوفه

بیقرار تر از هرشب

تورابهانه می گیرد.

*   *

امشب کودکان با

سبوسبو آب

کاسه کاسه شیر

سبدسبد خرما

به بدرقه ات آمده اند

*   *   *

آن گوشه ازآسمان

ماه دست وپایش راگم کرده است

وخورشید

زیرلحاف سرمه ای شب

چرت می زند

وتو هنوز

عاشقانه بااقامه ی شمشیر

نمازسرخ می خوانی.

                                           شعر از دانیال رحمانیان

تموم این کارای با احساس و ماهرانه بالا از استاد خوب و عالیقدرم آقای دانیال رحمانیان در دهکده احساس میباشدمبتونین برای آشنایی بیشتر با کارای هنرمندانه این عزیز به وبلاگ استادانه وگرم وصمیمی ایشون تشریف ببرید

                        www.dehkadehehsas.blogfa.com

دوستان عزیزم و همراهان صمیمی

امروز فقط وبمو آپ کردم که بهتون میلاد فرخنده امام حسن مجتبی

 (ع)رو تبریک بگم و امیدوارم که هر حاجتی از خدای متعال دارید به

 حق حرمت این امام بهش برسین.

میلادباسعادت دومین اخترتابناک اسمان

امامت و ولایت حضرت امام حسن مجتبی(ع)

برهمگان مبارکباد

در ضمن جناب آقای حامد عزیز که این همه کامنتای محبت آمیز برام میذارید ازتون بی نهایت ممنون و سپاسگزارم ومن به محض دیدن هر کامنت همون موقع که برام هر کسی کامنت میذاره برای جبران لطفش به وبش میرم و شما هم مسلما مستثنی نبوده و نیستید ولی متاسفانه از هر طریقی آدرس به وبتون اومدم یا میگفت صفحه باز نمیشه یا بلگفا پیغام میده که همچین وبی وجود نداره یا حذف شده من حدس میزنم وبتونو تازه تشکیل دادید و از مدت ده روزش نگذشته اگه موردی هست که کمک کنه به اینکه به وب قشنگتون بیام حتما راهنماییم کنید تا اطاعت امر کنم

بازم از همه محبتای شما آقا حامدگل ممنونم و خوشحال میشم ه وب زیباتون قدم بذارم وافتخاریه برام حتما اگه ممکنه راهنماییم کنیین بی صبرانه منتظرم

سلام دوستان و همراهان صمیمی

بازم نمیتونم نگم که این پستمم مدیون استاد و همراهی گل و مهربون و نازنین و دوست داشتنی و بزرگوار و فداکار خودم جناب آقای دانیال رحمانیان هستم که از هیچ محبت و کمکی به من و هیچ کسی دریغ نداره و برای این کار من هم خیلی خیلی زحمت کشیدند و با صعه صبر و حوصله ای که از خودشون نشون دادند منو شرمنده الطاف بی دریغشون کردند.

امیدوارم که من بتونم شاگرد خوبی برای این عزیز باشم و ذره ای از محبتاشو بتونم جبران کنم و لازم به ذکر است که ایده و فکر این کارم هم از طریق این عزیز با احساس در من نشات گرفت .

این کارمم پیشکش روح پاک پدر و مادر خودش و بعد هم تقدیم به روح پدر خودم و تموم پدرو مادرای فداکار میکنم.

امروز پستم یه حال و هوای دیگه ای داره

چون یه استادو دوست نازنین و عالیقدری  که از هیچ کمک و محبتی برای هیچ کسی دریغ نداره و خیلی بزرگواره برای این پست من بی نهایت زحمت کشیده  و وقت صرف کرد ه

من بی نهایت ازش ممنونم و انشالله بتونم شاگرد خوبی براش باشم و از وجود نازنینش کمال استفاده رو ببرم.

این شخص عزیز و دوست داشتنی  کسی نیست جز جناب آقای دانیال رحمانیان در دهکده احساس که دهکدشون هم مثل خودشون اول و آخر همه خوبیها و پاکیهاست و از این به بعد با کارای استادانه ایشون تو وب من بیشتر آشنا میشید.

این کار منو که بخونید متوجه تغییر حال و هوایی که گفتم میشید.

لازم به ذکر است که بگم اصلاح این کار بنده حقیر و  ایشون لطف کردن و قبول زحمت فرمودند.

امشب میشوم ستاره دنباله دار تو

هی چرخ میزنم بر گرد مدار تو

عمریست درحوالی چشمت پرسه میزنم

احساس میکنم شده ام بی قرار تو

چشمم به راه آمدنت خیره مانده است

عمریست که میکشم اینجا انتظار تو

حالا تمام هستی من شد فدای تو

میخواهم بمانم تا ابد در کنار تو

                                                      بهاره ذلال (شاکی)

امشب میام به دیدنت با یه بغل پرا زستاره

پنجره نگاهت خاطرات گذشته رو یادم میاره

روزای طلایی که بودیم از عشق هم لبریز

دعا میکردیم که نیاد سراغمون زردیه پاییز

مثل دو تا کفتر عاشق یا قناری زرد نبودیم لحظه ای جدا  ز هم

شوق رهایی بادبادک تو دستامون غصه هامونم همیشه کم کم

قافیه حرفامون برای شعر و ترانه شده بود یه جور حسادت

من برای تو توبرای منم برامون شده بود عین یه عادت

بهاره ذلال{شاکی}

سلامی دوباره و عرض ادب و احترام خدمت شما همراهان صمیمی

قبل از هر چیز خواستم حلول مبارک و فرخنده ماه مبارک رمضان رو به همه شما تبریک بگم و امیدوارم که همه به لطف برکت این ماه از این ضیافت الهی سربلند بیرون بیاییم.

و التماس دعا از همه شما نازنینان دارم.

چشمانت ستاره ای زیباست که درمن هر شب  سو سو میکند

حرفهایت آیات الهی شفاست که دلم را با زمزمه ات زیرو رو میکند

تو را چه بنامم ای معجزه ناگهانی و پنهونی

نه تو به هیچ چیزو هیچکس شبیه نیستی

تو مثل  پرنده بودی که رو بام من نشستی

بهتره حک شی تو قلبم وبرای خودم بمونی

بهاره ذلال{شاکی}

کاشکی پرنده بودیم با هم میرفتیم به آسمون

تا شایداونجا خیلی زود میداد حاجتامونو خدامون

میرسیدیم  به آرزوهامون بی هیچ نذر و دعایی آسون

دلامون که دریایی شه  خدا کنارمونه همه جا باهامون

بهاره ذلال {شاکی}

عشق را در کوچه و پس کوچه های  بازار نفروشیدش ارزون

یا همچو دوره گردی ساده ملتمسانه ازکسی نطلبیدش آسون

                         بهاره ذلال (شاکی)

دوس دارم قلبمو بهت هدیه کنم

دوس دارم به عشق تو تکیه کنم

دوس دارم بغضم و یکباره بشکنم

دوس دارم رو شونه هات گریه کنم

دوس دارم چشای روشنتو رو سکه ماه بکشم

دوس دارم طعم شیرین زندگی رو با توفقط بچشم

                     بهاره ذلال(شاکی)

ای که بهترین برهان و دلیل برای تموم عمروزندگیمی

ای که قشنگترین حس رهایی برای آزادی و آزادگیمی

همه چیز از دستای تو شروع شد که با تبر محبتت

 قطع کردی یکباره ساقه پیچک تنهاییم را

شایدم از چشات شروع شدکه باحرارت خورشید نگات

آب کردی چکه چکه حلقه برفی جداییم را

پس تو را میستایم ای که قدیسی برای آنچه بودو نبود

ای که لحظه وثانیه و دقیقه ای برای گردش این گنبد کبود

بهاره ذلال{شاکی}

یادته خاطراتمون تو یه شب بارونی

بهم گفتی که  تا ابد  پیشم میمونی

حالا خیلی وقته که دیگه بارون به ما سر نزده

پرنده خوشبختی دلت یه بارم رو بوم ما پر نزده

کاشکی میشد می افتاد تو دام نگام این پرنده

تابرای یه بارم که شده تو این بازی میشدم برنده

اما بازی بر عکس شد و من شدم زندونی تو قفس

نشد با هم باشیم و برای همدیگه بشیم هم نفس

                                             بهاره ذلال(شاکی )

چطوره برات بیارم از آسمون یه تکه ابر

برای دیدنتم خدا میداد بهم یه ذره صبر

چطوره دنیامونو بکنم یه دنیای آسمونی

تا  که هر وقت دلم خواست پیشم بمونی

چطوره عشقمونو بکنم برای همه ورد زبون

تا رنگی کنم دنیامونو از رنگای رنگین کمون

                            بهاره ذلال(شاکی )

شعرهایم با قافیه اسم تو  چو ن غزل میشود

حرفهایم با قندک لبان تو چو ن عسل میشود

با تو در این جهان یکبار فقط یکبار دگر متولد شدم

همچو بچه ای که در آغوش مادر دوباره بغل میشود

                بهاره ذلال(شاکی)

خیلی وقته که دیگه به ناودون پوسیده دلم بارون سر نزده

مهمونی زیاده ولیکن تو کلبه فقیرانه من حتی یه مهمون سرنزده

اونی که میگفت واسم میمیره دروغ بود دیگه دوسم نداره

چون دیگه به خاطرات عشقمون از  دل و جون سر نزده

                       بهاره ذلال(شاکی)

و در ضمن شعرتونم قشنگ بو دو منم شاعر نیستم کار یه شاعر هدیه ایست از طرف خدا و همون طور که خودتون هم گفتید و منم همه جا گفتم مهمترین خصیصه یه کار اینه که از دل بیاد تا به دل هم بشینه و موندگار شه البته منکر سایر خصیصه های شعری هم نمیشم و اونها هم جزو لاینفک ارکان اصلی یک شعر خوب هستن

بازم ممنون بابت محبتی که نسبت به وب من داری و سر میزنی به وب من به خصوص اینکه باعث خوشحالی مضاعفم شد که دیروز به کارای گذشته من سر زده بودی و برام کامنت گذاشته بودی و این برام خیلی مهمه 

      با تشکر و احترام

     بهاره ذلال (شاکی )

من درد عشق را به جان خریده ام

من بیشتر از همه ناز دلبر کشیده ام

بربط زده نوا خوانده و لباس دلق پوشیده ام

شیرینی عشق را بر تر از همه چشیده ام

در عالم ساقی و دیر خرابات عزلت گزیده ام

به خاطر عشق جام شوکران را یکباره نوشیده ام

                                             بهاره ذلال(شاکی)

با اجازتون این کارمو میخوام تقدیم کنم به تک گل عشق زندگیم -

خواهر زاده گلم -خانم خانما- گلچهره جونم که تموم

هستی منه- تموم بود و نبودم از اونه- آزوهام قسمام خوشیهام و

خلاصه زندگیم و هر چی دارم متعلق به اونه.

صادقانه ترین قسم راستم اسم توست

قشنگترین شیوه عاشقی راه و رسم توست

تو که باشی هر چی غمه شد فراموشم

سبد سبد گلای محبت تو اومد تو آغوشم

افتخار دادی و تو کویر صحرای دلم شدی غزال

تو که باشی دیگه هیچ آرزویی برام نیست محال

تو آسمون خیالم چشات مثه ساعقه شایدم رعد و برقه

قایق شکسته دلم تو دریای نگاه  نافذت بد جوری غرقه

                 بهاره ذلال(شاکی)

نوشتم حرفای دلمو عاشقونه رو برگی از دفتر

میدم همین روزا بیاره برات نامه رسون یا کفتر

         بهاره ذلال(شاکی)

امیدوارم که همتون خوب و خوش و موفق باشین و از لطف همگی شما ممنونم که محبتای همگی شما دوستان نازنین که اگه تک تک بخوام اسمتونو بیارم یا ممکنه که بعضی ها تون راضی نباشین یا ممکنه اسم عده ای از قلم بیفته و شرمندتون بشم  همواره شامل حال من شده.

در هر صورت همتونو دوست دارم و به یادتونم  و از همتون که منو مورد لطف و حمایت خودتون قرار دادید بینهایت ممنونم .

امروز خواستم از خدا کسی که خالق همه هست ها و نیستهاست صحبت کنم از خدای خودم خدای هممون که اینقد  به ما محبت داشته و نعمت به ما ارزونی داشته و با تموم خطاها مون بازم ما رو میخواد هیچ کس مثل اون بخشنده نیست هیچ کس

با تموم اشتباهاتمون بازم اگه چیزی بخواهیم بهمون میده و نه نمیگه مگر اینکه به صلاحمون نباشه

خدای خوبی  که تو کتاب فارسی ابتدایی هممون خوندیم یادتونه

خدای خوب

خدای خوب و مهربان

داده به ما گوش و زبان

............................

............................

او داده ما را عقل و هوش او داده ما را آب ونان

از لطف و نعمتهای او ما زنده ایم و پر توان

یه مطلبی و جایی خوندم که منو خیلی تحت تاثیر قرار داد خواستم عین این مطلب رو براتون بنویسم شما هم یقین دارم خوشتون مییاد.

گنجشکی به خدا گفت :

لانه کوچکی داشتم

آرامگاه خستگیم

سرپناه بی کسیم

طوفان تو آن را از من گرفت.

کجای دنیای تو را گرفته بود ؟

خدا گفت :ماری در راه لانه ات بودتو خواب بودی باد را گفتم لانه ات را واژگون کند آنگاه تو از کمین مار پر گشودی.

چه بسیار بلاها که از تو به واسطه محبتم دور کردم و تو ندانسته به دشمنیم برخواستی

من همون موقع که این مطلب رو خوندم گفتم خدایا اگر ما بد کنیم تو را بندگان خوب زیاد است ولی تو اگر با ما مدارا نکنی خدای دیگر کجاست؟

و این کارم به ذهنم اومد که تقدیمتون میکنم

خدایا تویی جواب هر چه سوالم

تویی که در اوج پرواز شدی پر و بالم

خدایا تویی که همه جا میبینمت حتی رو گلها

تویی مرهم تویی تسکین تویی دوا رو زخم دلها

                                      بهاره ذلال (شاکی )

بین دنیای ما و دیگرون عزیزم یه عالم  فرق فرقه

دنیای زیبای ما از اول تا آخر همش بهشته

دورتا دورمونم حلقه زده حصاری از فرشته

بیا باهم بسازیم آشیانه ای از گلای یاس و بنفشه

دیگه نگو که دنیای ما دست قسمت و سرنوشته

                              بهاره ذلال(شاکی)

سایه ات از سر ما هرگز کم مباد

بی تو حرفی بر سر زبونم نبود

تو که نباشی دیگه دلم شعری نسرود

                                            بهاره ذلال(شاکی)

نیومدی پیشم دیگه خیلی دیره

فکر نکنی که دلم بی تو میمیره

        بهاره ذلال (شاکی)

دلم همش می پرسه از من تو کجایی

بهش میگم یادم نیار فغان ازدردجدایی

                      بهاره ذلال (شاکی)

غصه نخور عزیزم

این بازیا همه بازیه

سرنوشته

جز خدا کی میدونه رو

پیشونیمون چی نوشته

                                                   بهاره ذلال(شاکی )

تو مثل صلاه ظهر آفتاب

نور ببخش وبه قلبم بتاب

برای من عزیزم تو آزوی حس عاشق شدنی

شکفتن حریر دل تو آرزوی حس شقایق شدنی

تو مثل تموم خاطره های قشنگ و جاودانی هستی

مثل سلام ساده یا تبسم گلی که روی قلبم نشستی

تو عشق ابدی و ازلی من همیشه بی انتهاموندگاری

حک شده اسمت تو قلبم برای همیشه مثل یه یادگاری

منم خراب و داغون عشقت کمکم کن

بیا و عزیزم این فاصله ها رو کم کن

                                                                    بهاره ذلال(شاکی)